۲۱۳ بار خوانده شده

شمارهٔ ۴

عشق از نو باز دستانساز گشت
عکس سوی اصل آخر بازگشت

هجر ها رفتند و آمد وصلها
عکسها رفتند سوی اصلها

مرغی افتاده سوی دام از چمن
بس عجب گر گیرد آرام از چمن

ور گرفتاری او بسیار شد
مدتی مهجور از گلزار شد

طبع او با دام و دانه یار گشت
خاطر او فارغ از گلزار گشت

با هم آوازان بطرف گلستان
گاه در پرواز و گه در آشیان

تا بدان غایت برون از یاد کرد
کو همی خود را گمان آزاد کرد

باورش نامد که گلزاریش بود
با گل و گلشن سرو کاریش بود

بوی گل رو در چمن بنمایدش
رهنما جذب گلستان آیدش

عشق از نو باز دستان ساز کرد
مرغ سوی آشیان پرواز کرد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.