هوش مصنوعی:
این شعر از مولانا درباره بازگشت به اصل و ریشههاست. عشق دوباره جان میگیرد، هجران به پایان میرسد و وصل آغاز میشود. مرغی که در دام افتاده بود، از گلزار دور میماند اما سرانجام به یاد میآورد که گلزار وطن اوست و عشق او را به سوی آشیانش بازمیگرداند.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه در این شعر ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارههای پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.
شمارهٔ ۴
عشق از نو باز دستانساز گشت
عکس سوی اصل آخر بازگشت
هجر ها رفتند و آمد وصلها
عکسها رفتند سوی اصلها
مرغی افتاده سوی دام از چمن
بس عجب گر گیرد آرام از چمن
ور گرفتاری او بسیار شد
مدتی مهجور از گلزار شد
طبع او با دام و دانه یار گشت
خاطر او فارغ از گلزار گشت
با هم آوازان بطرف گلستان
گاه در پرواز و گه در آشیان
تا بدان غایت برون از یاد کرد
کو همی خود را گمان آزاد کرد
باورش نامد که گلزاریش بود
با گل و گلشن سرو کاریش بود
بوی گل رو در چمن بنمایدش
رهنما جذب گلستان آیدش
عشق از نو باز دستان ساز کرد
مرغ سوی آشیان پرواز کرد
عکس سوی اصل آخر بازگشت
هجر ها رفتند و آمد وصلها
عکسها رفتند سوی اصلها
مرغی افتاده سوی دام از چمن
بس عجب گر گیرد آرام از چمن
ور گرفتاری او بسیار شد
مدتی مهجور از گلزار شد
طبع او با دام و دانه یار گشت
خاطر او فارغ از گلزار گشت
با هم آوازان بطرف گلستان
گاه در پرواز و گه در آشیان
تا بدان غایت برون از یاد کرد
کو همی خود را گمان آزاد کرد
باورش نامد که گلزاریش بود
با گل و گلشن سرو کاریش بود
بوی گل رو در چمن بنمایدش
رهنما جذب گلستان آیدش
عشق از نو باز دستان ساز کرد
مرغ سوی آشیان پرواز کرد
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.