هوش مصنوعی:
این متن به توصیف تحولات طبیعت و روابط بین گلها و بلبلها میپردازد. در ابتدا، همه چیز یکسان و بدون تمایز است، اما با گذشت زمان، تفاوتها و نیازها ظاهر میشوند. هر عنصر طبیعت، مانند گلها و بلبلها، ویژگیهای منحصر به فرد خود را پیدا میکنند و روابط عاشقانه و پیچیدهای بین آنها شکل میگیرد. با آمدن بهار، تغییرات بیشتری رخ میدهد و زیباییهای طبیعت آشکار میشوند.
رده سنی:
14+
این متن دارای مفاهیم عمیق و استعاری است که ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد. همچنین، موضوعات عاشقانه و تحولات پیچیده طبیعت نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد که معمولاً در نوجوانان و بزرگسالان یافت میشود.
شمارهٔ ۵
گلستانش را گلی پیدا نبود
از گل او بلبلی شیدا نبود
فرقها ناز و نیاز از هم نداشت
بلبل و گل امتیاز از هم نداشت
ناگهان پیدا نیاز از ناز شد
حسن و عشق از یکدگر ممتاز شد
احتیاج آمد ز استغنا برون
گشت استغنا بر استغنا فزون
ابر آزاری ره گلشن گرفت
سبزه ها آغاز روییدن گرفت
هر یکی فیضی از او قابل شده
سوی چیزی هر یکی مایل شده
این یکی بیرنگی آن یک رنگ خواست
وان یکی ناموس و آن یک ننگ خواست
پس بوفق خوی و استعدادشان
آنچه باید داد لایق دادشان
سبزه ها را ساخت از گلها جدا
داد مرغان را جدا از هم نوا
نه گلی آگاه از بلبل هنوز
بلبلی را نه خبر از گل هنوز
گل بجیب شاخ رخ کرده نهان
عندلیب آسوده اندر آشیان
عشقها پنهان بهم میباختند
عاشقی پنهان ز هم میساختند
نی قد سروی هنوز افراخته
نی بسروی قمریی جا ساخته
طره ی سنبل همان بی تاب بود
دیده ی نرگس همان در خواب بود
باد نوروزی بطرف گلستان
شد پی زیب چمن دامن کشان
مهدهای گل عیان آمد بشاخ
عندلیب از آشیان آمد بشاخ
پرده از رخسار گلها باز شد
عندلیبان را نواها سار شد
طره ی سنبل پریشانی گرفت
لاله در دل داغ پنهانی گرفت
نرگس از خواب عدم بیدار شد
چشم او زیب رخ گلزار شد
سروها را پای در گلها بماند
لاله ها را داغ بر دلها بماند
از گل او بلبلی شیدا نبود
فرقها ناز و نیاز از هم نداشت
بلبل و گل امتیاز از هم نداشت
ناگهان پیدا نیاز از ناز شد
حسن و عشق از یکدگر ممتاز شد
احتیاج آمد ز استغنا برون
گشت استغنا بر استغنا فزون
ابر آزاری ره گلشن گرفت
سبزه ها آغاز روییدن گرفت
هر یکی فیضی از او قابل شده
سوی چیزی هر یکی مایل شده
این یکی بیرنگی آن یک رنگ خواست
وان یکی ناموس و آن یک ننگ خواست
پس بوفق خوی و استعدادشان
آنچه باید داد لایق دادشان
سبزه ها را ساخت از گلها جدا
داد مرغان را جدا از هم نوا
نه گلی آگاه از بلبل هنوز
بلبلی را نه خبر از گل هنوز
گل بجیب شاخ رخ کرده نهان
عندلیب آسوده اندر آشیان
عشقها پنهان بهم میباختند
عاشقی پنهان ز هم میساختند
نی قد سروی هنوز افراخته
نی بسروی قمریی جا ساخته
طره ی سنبل همان بی تاب بود
دیده ی نرگس همان در خواب بود
باد نوروزی بطرف گلستان
شد پی زیب چمن دامن کشان
مهدهای گل عیان آمد بشاخ
عندلیب از آشیان آمد بشاخ
پرده از رخسار گلها باز شد
عندلیبان را نواها سار شد
طره ی سنبل پریشانی گرفت
لاله در دل داغ پنهانی گرفت
نرگس از خواب عدم بیدار شد
چشم او زیب رخ گلزار شد
سروها را پای در گلها بماند
لاله ها را داغ بر دلها بماند
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۲۰
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.