هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از طغرل، با استفاده از تصاویر زیبا و استعاره‌های غنی، به بیان احساسات شاعر نسبت به معشوق می‌پردازد. شاعر از فراق، انتظار، و عشق شدید سخن می‌گوید و از زیبایی‌های معشوق و تأثیرات آن بر روح و جان خود یاد می‌کند. همچنین، اشاراتی به مفاهیم عرفانی مانند امکان، هستی، و نیاز به تکیه‌گاه الهی دارد.
رده سنی: 16+ متن شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از استعاره‌ها و اشارات عرفانی نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۲

ز عارض برقع افکندی، گشودی روی زیبا را
ز برق رخ زدی آتش بساط خرمن ما را

سفید از انتظار مقدمت شد چشم امیدم
خوشا روزی که همچون نور، بر چشمم نهی پا را !

شدم چون لاله از داغ فراقت بارها اخگر
نهادی بر دلم باری دگر داغ سویدا را!

نگردد مانع جولان عاشق زیر و بم هرگز
که فرقی نیست اندر ساز مجنون کوه و صحرا را

به هر محفل که آن شوخ پری رو در سخن آید
برد اعجاز لعلش قدر انفاس مسیحا را

خیال طره اش در گردن عاشق بود دامی
رهائی نیست ممکن از کمند زلف او ما را

به روی شاهد گل غازه زد مشاطه قدرت
به عبرت چشم بگشا گر هوس داری تماشا را

نشان هستی ما محض امکان است در عالم
هوس داری ز ما میکن سراغ نام عنقا را!

الهی تکیه گاهی نیست ما را جز خمار می
عصای ما ضعیفان کن خیال قد مینا را!

نمودم آن قدر تمهید سامان سخن طغرل
به گوش شاهد معنی کنم عقد ثریا را
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.