هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و فلسفی است که از تمنا، حسرت، عشق و ناکامی سخن می‌گوید. شاعر از احساسات پیچیده، اضطراب، و جستجوی معنا در زندگی می‌نویسد و از مفاهیمی مانند آرامش، هستی، و اوهام استفاده می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عاطفی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و تشبیهات نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه برای درک کامل دارند.

شمارهٔ ۱۲

گر به عرض آرد تمنا حسرت ناکام را
شوخی مطلب شود خمیازه موج جام را

شوق بسمل دم به دم از بی قراری های ما
می کشد یک سر در آغوش تپش آرام را

شهرت کان عقیق از هستی ما شد عدم
کز نگین ما شنیدن نیست هرگز نام را

مطلب نایاب را شد خانه عنقا وطن
تا کجا جولان نمائی توسن اوهام را؟!

در دلم ساز بم و زیر جنون یکسان بود
امتیازی نیست در آئینه از در بام را

هر زمان عزم حریم و طوف کویش می کنم
بسته ام از رفتن دل سوی او احرام را

محرم رازی نمی یابم درین بازار دهر
کیست از ما تا رساند سوی او پیغام را؟!

امشب آن بدر منیر از خانه بیرون شد مگر؟!
ز اول شب تا سحر بینی تو ماه تام را!

چشم پوش از روی او باشد دماغت را خلل
می رسد هر دم زیان از روشنی سرسام را!

پختگان مهر برگیرند از نخل مراد
لذتی نبود به دندان میوه های خام را!

ای گدا اکنون ز چین ابروی دو نان گذر
تا کجا خواهی کشیدن منت ابرام را؟!

شبروان دل به شهرستان زلفش می روند
کی بود فکر عسس رندان درد آشام را؟!

از تپش طغرل دلم را اضطرابی کم نشد
در قفس آرام نبود صید وحشت رام را!
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۳
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.