هوش مصنوعی:
این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که از عشق، جنون، زیبایی و دلبستگی سخن میگوید. شاعر از عشق به معشوق و تأثیر نگاه عاشقان بر زیبایی، همچنین از وابستگی دل به خیال معشوق و ارزشهای معنوی در زندگی میگوید. در انتها نیز به نقش پیر طریقت در روشنگری اشاره میکند.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و استعارههای بهکاررفته نیاز به دانش ادبی نسبی دارند.
شمارهٔ ۲۴
هر که در دشت جنون بیند من دیوانه را
کی شود مانند مجنون آشنا بیگانه را؟!
حسن خوبان را جلا باشد نگاه عاشقان
اعتباری نیست این جا شمع بی پروانه را!
الفتی دارد خیال مار گیسویش به دل
گنج بسیار است گویا خاک این ویرانه را!
از سر سودای زلف او چنان سازم گذر
ای فسنگر با که می گوئی تو این افسانه را؟!
با نگاهی کلبه احسان ما آباد کن
نیست جز مد نگه معمار این کاشانه را
تا توانی در نگارستان چشمش کن نظر
ای بسا افسون که باشد این عجائب خانه را!
طغرل اسرار ادب از باده روشن می شود
نیست جز پیر طریقت مرشدی میخانه را!
کی شود مانند مجنون آشنا بیگانه را؟!
حسن خوبان را جلا باشد نگاه عاشقان
اعتباری نیست این جا شمع بی پروانه را!
الفتی دارد خیال مار گیسویش به دل
گنج بسیار است گویا خاک این ویرانه را!
از سر سودای زلف او چنان سازم گذر
ای فسنگر با که می گوئی تو این افسانه را؟!
با نگاهی کلبه احسان ما آباد کن
نیست جز مد نگه معمار این کاشانه را
تا توانی در نگارستان چشمش کن نظر
ای بسا افسون که باشد این عجائب خانه را!
طغرل اسرار ادب از باده روشن می شود
نیست جز پیر طریقت مرشدی میخانه را!
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.