هوش مصنوعی: شاعر در این متن از دوری از خود و معانی عمیق زندگی سخن می‌گوید. او حیرانی و سردرگمی را سرمشق خود می‌داند و از ناامیدی و بی‌اعتباری خود می‌نالد. همچنین، به دنبال آرامش و معنا در زندگی است، اما به نظر می‌رسد که از یافتن آن ناامید شده است. او از عشق و زیبایی نیز سخن می‌گوید، اما با نگاهی تلخ و ناامیدانه.
رده سنی: 18+ این متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، برخی از واژگان و عبارات ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار یا نامفهوم باشد.

شمارهٔ ۴۲

ز خود بسیار دور افتادم از معنی قرینی ها
مرا سرمشق حیرانیست اکنون موی چینی ها

توان در مزرع باغ جهان گل از ادب چیدن
که صد خرمن نمائی حاصل ازین خوشه چینی ها

مرادی کی بود غیر از تسلی بخش آرامش
نباشد بهره لیلی را ازین محمل نشینی ها!

ز شرم آن که فردا محرم مهر بتان باشی
به شبنم غوطه زن امروز از خجلت جبینی ها

بلند افتاده از نااعتباری اعتبار من
که از نامم عرق گل می کند از بی نگینی ها

دمی ز اندیشه دل در پی صید معانی شو
اگر باشد رسا فکر تو در معنی کمینی ها

کنون جنس قماش خویش را طغرل به عرض آرم
مرادی کی شود حاصل ازین خلوت گزینی ها؟!
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.