هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی، بیانگر احساسات شدید عاشقانه و دردهای روحی شاعر است. او از عشق بی‌کران، حیرت، درد و امید سخن می‌گوید و از دریای بی‌پایان عشق و ناخدای صبر یاد می‌کند. شاعر خود را عاشقی شهره‌ی آفاق می‌داند و از تیرهای غم و اشک‌های امید سخن می‌راند. در نهایت، او از گذشتن از تمنای قصر و جاه و رسیدن به بام فلک سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی احساسی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۸۱

یکسر شرار عشقم و آهم زبانه است
آئینه دار دردم و حیرت بهانه است

خرمن کنید دانه گوهر ز اشک من
در هر طرف که سیل سرشکم روانه است

ای ناخدا تو لنگر کشتی ز صبر کن
بحر محیط عشق بیکرانه است!

ما عاشقیم و شهره آفاق گشته ایم
از ما بسی به عالم امکان فسانه است

نبود به ساز پرده عشاق زیر و بم
آهنگ ساز نغمه ما زین ترانه است

حیرانم از خدنگ کمان رسای او
هر جا دلیست تیر غمش را نشانه است

اشکی که می چکد به ره انتظار او
در کشتزار مهره امید دانه است

طغرل گذشته ام ز تمنای قصر و جاه
بام فلک که بر سر من سقف خانه است
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.