۱۸۰ بار خوانده شده

شمارهٔ ۹۳

سرو نازش هر طرف با قامت دلجو گذشت
شور و غوغای جهان از گنبد مینو گذشت

در چمن سنبل ز خجلت سر به پیش افکنده بود
جانب گلشن مگر بوئی ازان گیسو گذشت؟!

در کمینگاه تغافل چشم او ره می زند
محمل نازش اگر از گوشه ابرو گذشت

دود آه عاشقان فواره بر گردون زند
گر سمند ناز او با جلوه از هر سو گذشت

هر سو مو بر تنم مانند خنجر می شود
گر سر موئی دلم را جز سر آن مو گذشت

آفتاب حسن پنداری که آمد در کسوف
تا سودا پیچ و تاب طره اش از رو گذشت

تا شدم طغرل ز تیر عشق او وحشت کمین
وحشتم اندر بیابان از رم آهو گذشت
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.