۱۹۳ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۱۱

رنگ رخسار تو از رخسار گل ننگ آورد
گل اگر روی تو بیند رنگ از رنگ آورد

حلقه پر پیچ و تاب طره شبرنگ تو
در خم چوگان خود صد دل به نیرنگ آورد

یابد اندر دهر همچون خضر عمر جاودان
هر که در آغوش خود یک شب تو را تنگ آورد

مست صهبای جمال انورت را حالتیست
در خیالش تا ابد کی نشئه بنگ آورد؟!

قامت شمشاد زیبای تو را بیند اگر
بر سر نخل صنوبر باغبان سنگ آورد

لمعه ای گر از گل روی تو افتد در چمن
بلبل شوریده را هردم به آهنگ آورد

مژده اعجاز عیسی می دهد آهنگ او
مطربی گر نغمه عشق تو در چنگ آورد

میسزد گوید فلاطون آفرین بر طبع من
طغرلم گر دانش خود را به فرهنگ آورد!
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.