هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه بیانگر عشق عمیق و درد هجران شاعر به معشوق است. شاعر از سرمایه‌دنیا و دین خود را عشق معشوق می‌داند و از فراق او می‌نالد، اما این درد را با خود حمل می‌کند. او از اشارات ابروی معشوق سخن می‌گوید و از دشواری رسیدن به او شکایت دارد. شاعر عشق خود را نزد استاد محبت به پایان رسانده و نام معشوق را بر نگین خاتم خود نقش زده است. در نهایت، شاعر با وجود درد هجران، از عشق معشوق لذت می‌برد و حتی زهر هجران را از شهد شیرین‌تر می‌داند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عاشقانه عمیق و درد هجران است که درک آن‌ها به بلوغ عاطفی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۱۱۷

مرا عشق تو تا سرمایه دنیا و دین باشد
ازان از دین و دنیا حاصل عمرم همین باشد

ز داغ فرقتت نالم ولی چون نی نمی نالم
که این اندوه و محنت با من از خط جبین باشد

خم ابروش محمل بسته از بار اشارت ها
ولی ترسم که چشم شوخ او اندر کمین باشد

بود با مهر روی او رسیدن های من مشکل
که همچون سایه بخت تیره ام فرش زمین باشد

نمودم پیش استاد محبت ختم عشق او
ازان با خاتم من نام او نقش نگین باشد

ز گنجور ازل آمد کلید گنج غم با من
به غیر از من کجا در مخزن محنت امین باشد؟!

کنون در باغ جای سبزه و گل ناز بو روید
به هر جائی که نقش پای آن نازآفرین باشد

خوشم با حسرت درد و غم هجران او طغرل
به کامم زهر هجرش خوشتر از صد انگبین باشد
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.