۲۲۸ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۲۲

تا کمند زلف او صد دل به یک مو می کشد
بار منت مرغ دل از خال هندو می کشد

مردم چشم مرا از شش جهت تسخیر کرد
بهر قتل عاشقان هم تیغ ابرو می کشد

خاک پای توسنش را توتیا کردم به چشم
سرمه اکنون دیده ام از خاک آن کو می کشد!

حاصل عشقم مرا شد رنگ زردی همچو کاه
کهربای جذب مهرش دل ز هر سو می کشد

نکهت روی گلش تصویر را بخشد حیات
در مشامش از نسیم او رسد بو می کشد!

از می شوقش به زاهد داد ساقی جرعه ای
از کمال بی خودی در خانقه هو می کشد

عکس چشم مست او طغرل به هنگام رقم
مانی و بهزاد با مژگان آهو می کشد!
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.