هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از ناکامی‌ها و حسرت‌های خود می‌گوید. او از دوری فلک، عدم موفقیت در عشق، و تلاش‌های بی‌ثمر برای رسیدن به آرامش سخن می‌گوید. با وجود تحمل رنج‌های فراوان، هیچ‌گاه به خوشبختی و آرامش نرسیده است.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عاشقانه و ناکامی‌های وجودی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و اصطلاحات ادبی پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

شمارهٔ ۱۲۴

آه از دور فلک یک لحظه بر کامم نشد
قرعه فال طرب یک بار بر نامم نشد!

در هوای وصل مطلب کردم از آرام رم
هیچ امری موجب تسکین آرامم نشد

سوختم در آتش حسرت چو هندو بارها
خال هندوی بتان از بخت بد رامم نشد

گر چه نوشیدم بسی پیمانه های زهر غم
از می عشرت ولی یک جرعه در جامم نشد

تا نهادم در پس صید طلب دام امید
مرغ این وحشت سرا در حلقه دامم نشد

خانه بر دوش خیالش منتظیر شب تا سحر
یک طلوع کوکب بخت از لب بامم نشد

طغرلم در دام شد زان هر دو بادام ترش
یک علاج خشکی سودا ز بادامم نشد
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.