۲۲۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۲۶

ماه من امروز در مصر ملاحت شاه شد
یوسف از شرم جمال او به زیر چاه شد

جام می بی یاد لعل او نصیب من مباد
همدم بزمم اگر چندی که مهر و ماه شد!

تار گیسوی کمندش گشت دام مرغ دل
دانه خال سیاهش تا مرا دلخواه شد

کی امان یابد ز تیر ناوک دلسوز او
سینه آن کس که محنت سنج این درگاه شد؟!

از هلال ابرویش شرمنده گردد ماه نو
واز صفای عارضش خورشید رنگ کاه شد

باج خوبی را ز خوبان جهان گیرد رواست
بس که نام او به خوبی در همه افواه شد

در ازل کلک قضا تصویر رویش می کشید
بلبل روح من از بوی گلش آگاه شد

این معما حل کند هر کس بدو طغرل غلام
در بیابان توشح مطلبم همراه شد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.