هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه و غزلگونه، زیبایی معشوق را با تصاویر شاعرانه مانند یوسف، ماه، خورشید و گل توصیف میکند. شاعر از جمال معشوق و تأثیر عمیق آن بر روح خود سخن میگوید و از درد عشق و محنتهای آن شکایت دارد. همچنین، اشارهای به تقدیر و قضا و قدر در شکلگیری این عشق دارد.
رده سنی:
15+
مفاهیم عمیق عاشقانه و استفاده از استعارههای پیچیده ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مضامین مانند درد عشق و محنت更适合 مخاطبان با درک ادبی بالاتر.
شمارهٔ ۱۲۶
ماه من امروز در مصر ملاحت شاه شد
یوسف از شرم جمال او به زیر چاه شد
جام می بی یاد لعل او نصیب من مباد
همدم بزمم اگر چندی که مهر و ماه شد!
تار گیسوی کمندش گشت دام مرغ دل
دانه خال سیاهش تا مرا دلخواه شد
کی امان یابد ز تیر ناوک دلسوز او
سینه آن کس که محنت سنج این درگاه شد؟!
از هلال ابرویش شرمنده گردد ماه نو
واز صفای عارضش خورشید رنگ کاه شد
باج خوبی را ز خوبان جهان گیرد رواست
بس که نام او به خوبی در همه افواه شد
در ازل کلک قضا تصویر رویش می کشید
بلبل روح من از بوی گلش آگاه شد
این معما حل کند هر کس بدو طغرل غلام
در بیابان توشح مطلبم همراه شد
یوسف از شرم جمال او به زیر چاه شد
جام می بی یاد لعل او نصیب من مباد
همدم بزمم اگر چندی که مهر و ماه شد!
تار گیسوی کمندش گشت دام مرغ دل
دانه خال سیاهش تا مرا دلخواه شد
کی امان یابد ز تیر ناوک دلسوز او
سینه آن کس که محنت سنج این درگاه شد؟!
از هلال ابرویش شرمنده گردد ماه نو
واز صفای عارضش خورشید رنگ کاه شد
باج خوبی را ز خوبان جهان گیرد رواست
بس که نام او به خوبی در همه افواه شد
در ازل کلک قضا تصویر رویش می کشید
بلبل روح من از بوی گلش آگاه شد
این معما حل کند هر کس بدو طغرل غلام
در بیابان توشح مطلبم همراه شد
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.