هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از عشق عمیق و ایثار سخن می‌گوید. شاعر از عشق ازلی، رنج‌های عاشقی، وابستگی به معشوق و تأثیر این عشق بر زندگی خود می‌نویسد. او از ناکامی‌ها، داغ‌های دل و تقدیر خود شکایت دارد، اما در عین حال این عشق را ستایش می‌کند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه، همراه با اصطلاحات ادبی پیچیده، برای درک و ارتباط بهتر نیاز به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کلاسیک فارسی دارد. این محتوا برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب است.

شمارهٔ ۱۳۱

مهر عشقش در ازل خط جبینم کرده اند
نام مجنون را ازان نقش نگینم کرده اند

حلقه پرپیچ و تاب نذر زلفش دل ربود
همچو اسکندر که با ظلمت قرینم کرده اند

یاد دادن از وجود آن دهن وهم است و بس
بس که اندر نیستی عین الیقینم کرده اند

از سر اخلاص کردم آستان او وطن
خاک کویش بهتر از خلد برینم کرده اند

لاله آسا داغ های سینه صد چاک را
از هوای عشق آن نازآفرینم کرده اند

دین و دل بر باد داد و محرم وصلش نکرد
وامق و فرهاد با صبرآفرینم کرده اند!

ناله و فریاد من تأثیر نآرد در دلش
نیست عیب او مرا بخت این چنینم کرده اند!

یار را تنها نمی یابم که گویم راز دل
دشمن و اغیار از هر سو کمینم کرده اند

جامه عریان ما فارغ از لون هواست
پیرهن در عشق او رنگ زمینم کرده اند

آنقدر در راه او از سر قدم فرسا شدم
شهرت نام جنون با من ازینم کرده اند

کاتبان قسمت و تقدیر از فکر رسا
خرمن ملک سخن را خوشه چینم کرده اند

نخل اشعار تو طغرل نام می آرد ثمر
گلشن توشیح را خاصیت اینم کرده اند!
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.