هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه و غنایی، با استفاده از تصاویر و استعارههای زیبا، به توصیف معشوق و احساسات شاعر نسبت به او میپردازد. شاعر از زیباییهای معشوق مانند موهای عنبرین، لبهای یاقوترنگ، قد کشیده مانند شمشاد و ابروی تیره سخن میگوید و عشق خود را به او ابراز میکند. همچنین، از دردها و رنجهای عشق مانند ترس از جدایی و حسادت رقیبان نیز یاد میکند.
رده سنی:
16+
این شعر حاوی مضامین عاشقانه و احساسی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسنوسال قابلدرک نباشد. همچنین، برخی از واژهها و اصطلاحات بهکاررفته در شعر ممکن است نیاز به توضیح و تفسیر داشته باشند.
شمارهٔ ۱۳۷
عنبر زلف کژت بازار عنبر بشکند
قیمت لعل لبت سودای گوهر بشکند
با قد شمشاد سوی باغ گر آری گذر
زنفعال قامتت شاخ صنوبر بشکند
در ره عشقت شدم خاک و ولی ترسم از آن
کز غبار من تو را نعل تکاور بشکند
الحذر از فتنه یعجوج چشم ساحرت
آخر این خیل بلا سد سکندر بشکند!
لعل خود گر واکنی چون غنچه هنگام سخن
از تبسم های لعلت نرخ شکر بشکند
حیرت آئینه از عکس رخ زیبای توست
از عرق هر دم به روی خویش جوهر بشکند
مد ابروی تو در تاراج دل ماند به آنک
زلفقار مرتضی دیوار خیبر بشکند
یک شبی سرمست صهبای وصال خویش کن
گر شکستی این سخن دل هم برابر بشکند
دارم اندر دل هوای عشقت ای نازآفرین
این خمار من کی از هر جام و ساغر بشکند؟!
چون روم سویت ولی از سنگباران رقیب
تا حریم وصل تو صدجا مرا سر بشکند!
انگبینت طعنه سازد با شراب سلسبیل
نرگس بی باک مستت قدر ابحر بشکند
نام تو تا بر سر هر بیت طغرل تاج شد
از خجالت افسر فغفور و قیصر بشکند
قیمت لعل لبت سودای گوهر بشکند
با قد شمشاد سوی باغ گر آری گذر
زنفعال قامتت شاخ صنوبر بشکند
در ره عشقت شدم خاک و ولی ترسم از آن
کز غبار من تو را نعل تکاور بشکند
الحذر از فتنه یعجوج چشم ساحرت
آخر این خیل بلا سد سکندر بشکند!
لعل خود گر واکنی چون غنچه هنگام سخن
از تبسم های لعلت نرخ شکر بشکند
حیرت آئینه از عکس رخ زیبای توست
از عرق هر دم به روی خویش جوهر بشکند
مد ابروی تو در تاراج دل ماند به آنک
زلفقار مرتضی دیوار خیبر بشکند
یک شبی سرمست صهبای وصال خویش کن
گر شکستی این سخن دل هم برابر بشکند
دارم اندر دل هوای عشقت ای نازآفرین
این خمار من کی از هر جام و ساغر بشکند؟!
چون روم سویت ولی از سنگباران رقیب
تا حریم وصل تو صدجا مرا سر بشکند!
انگبینت طعنه سازد با شراب سلسبیل
نرگس بی باک مستت قدر ابحر بشکند
نام تو تا بر سر هر بیت طغرل تاج شد
از خجالت افسر فغفور و قیصر بشکند
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.