هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه است که در آن شاعر از عشق و هجران معشوق سخن می‌گوید و تأثیرات عمیق این عشق را بر روح و روان خود توصیف می‌کند. او از زیبایی‌های معشوق و دردهای دوری از او می‌گوید و از قدرت جادویی عشق و تأثیر آن بر زندگی خود سخن می‌راند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه عمیق و استفاده از استعاره‌های پیچیده است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند هجران و غم عشق نیاز به سطحی از بلوغ عاطفی دارد.

شمارهٔ ۱۴۰

غنچه را لعل لبت دلخون کند
سرو را نخل قدت واژون کند

لهجه لعل تو از خاک عدم
مرده صد ساله را بیرون کند

آنچه سودای تو با من می کند
کی غم لیلیش با مجنون کند؟!

مرهم وصل تو درم را دواست
لیک هجرانت غمم افزون کند

چشمت ار ماروت بیند بعد ازین
ترک تعلیم فن افسون کند

اشکم از هجر تو چون دریا شود
رفته رفته طعنه جیحون کند

نام تو روشن شود هر کس که او
فهم رمز طغرل محزون کند
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مسدس مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۴۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.