۲۰۵ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۴۱

ارغوان در پیش رخسار تو بیرنگی کند
غنچه از خندیدن لعل تو دلتنگی کند

حسن یوسف را اگر پروین برای امتحان
با ترازو برکشد کی با تو همسنگی کند؟!

مانی چین گر ببیند چین ابروی تو را
در تتبع خانه چین نقش ارژنگی کند

در طریق مدح تو در ساحت دشت ورق
رایض کلک من از پا افتد و لنگی کند

جامه ای با قامتت گر از سخن دوزم ولی
صد قبای ناز اندر قامتت تنگی کند!

ای گل باغ لطافت از کدامین گلبنی؟!
هر که رخسار تو بیند بلبل آهنگی کند!

نسبت خورشید با روی تو باشد همچنین
آن تصورها که افیون بر سر بنگی کند!
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۴۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۴۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.