هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه از زبان عاشقی بیان میشود که از جفا و بیوفایی معشوق شکایت دارد، اما در عین حال، عشق و شیفتگی او به معشوق آنقدر عمیق است که حتی جفاهای معشوق را نیز با آغوش باز میپذیرد و آنها را نشانهای از توجه معشوق میداند. شاعر از نگاه معشوق، لبهای او، و حتی نقش پای او به وجد میآید و این عشق را در قالب نماز و دعا و نغمههای عاشقانه بیان میکند.
رده سنی:
16+
متن حاوی مضامین عاشقانه عمیق و استفاده از استعارهها و کنایههای ادبی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند جفا و شور عشق نیاز به بلوغ عاطفی دارد.
شمارهٔ ۱۴۲
یار به من باز جفا می کند
ترک مدارا و وفا می کند
میزندم گر چه به تیر نگه
رحمت و بی رحمی نما می کند
می کشدم هر نفسی چند بار
شکر که این ظلم مرا می کند!
چشم من افتد به رخش در نماز
دست به رو بهر دعا می کند
جانب مسجد گذرم از قضا
همچو نمازم که اداء می کند
گر چه دل از زخم جفایش پر است
لعل لبش باز دوا می کند
خواهم اگر بوسه کنم نقش پاش
از پس خود شور به پا می کند
پرده ساز غم او از فراق
نغمه «عشاق » نوا می کند
طغرل روحم به حریم درش
دم به دم از شوق هوا می کند
ترک مدارا و وفا می کند
میزندم گر چه به تیر نگه
رحمت و بی رحمی نما می کند
می کشدم هر نفسی چند بار
شکر که این ظلم مرا می کند!
چشم من افتد به رخش در نماز
دست به رو بهر دعا می کند
جانب مسجد گذرم از قضا
همچو نمازم که اداء می کند
گر چه دل از زخم جفایش پر است
لعل لبش باز دوا می کند
خواهم اگر بوسه کنم نقش پاش
از پس خود شور به پا می کند
پرده ساز غم او از فراق
نغمه «عشاق » نوا می کند
طغرل روحم به حریم درش
دم به دم از شوق هوا می کند
وزن: مفتعلن مفتعلن فاعلن (سریع مطوی مکشوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۴۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۴۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.