هوش مصنوعی: این متن یک شعر عاشقانه و ستایش‌آمیز است که در آن شاعر عشق و ارادت خود را به معشوق یا شخصیت مورد ستایش بیان می‌کند. او از زیبایی‌ها و تأثیرات معشوق بر طبیعت و اطرافیان سخن می‌گوید و خود را به عنوان بنده‌ای وفادار معرفی می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عاشقانه و ادبی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد. همچنین، درک برخی از استعاره‌ها و تشبیه‌های ادبی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

شمارهٔ ۱۵۱

سرم به زیر قدوم تو گر غبار شود
ز یمن مقدم تو خوان من مزار شود

یکی گذر به سر تربتم که بعد از مرگ
ز خاک من به رهت نرگس انتظار شود

دمی به سوی چمن بگذر و تماشا کن
که صحن باغ پر از غل غل هزار شود

سمن که زلف تو را دید سر فرود آرد
گل از تراوت رخساره تو خوار شود

لبت که وقت تکلم حیات می بخشد
مسیح از لب لعل تو شرم سار شود

امیر کشور حسنی و نیست مانندت
هر آن که روی تو را دید بی قرار شود

منم که حلقه به گوش توام نمی پرسی
چه می شود که تو را طغرل اعتبار شود؟!
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۵۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۵۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.