هوش مصنوعی:
این شعر عرفانی از عشق و شوق به معشوق الهی سخن میگوید. شاعر از حیرت و بیزبانی در وصف معشوق، آرزوی وصال، و تحول درونی خود میگوید. تصاویری مانند روشنایی مهر، آینه، نالههای شیون، و پرندهای در پرواز، حس شوریدگی و عشق بیقرار را منتقل میکنند.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عرفانی و استفاده از استعارههای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. این شعر نیاز به درک نسبی از ادبیات عرفانی و بلوغ فکری دارد.
شمارهٔ ۱۵۳
تا شعاع مهر از جیب تو روشن می شود
دامن هر ذره از آئینه خرمن می شود
پرده دیگر به مضراب غمش در کار نیست
از بم و زیر جنون این ناله شیون می شود
نیست امکان تا به عرض آرم حدیث وصف او
بس که از حیرت زبانم همچو سوسن می شود
وصل داری آرزو شو بسمل شوق طلب
مشکلات درس در او حل از تپیدن می شود
حیرت ما گر شود سرگرم عرض مدعا
جوهر آئینه یکسر چین دامن می شود
در حریم وصل او هر لحظه در بزم ادب
آشیان مرغ رنگم از پریدن می شود
پیکر ما نیست محتاجی به تشریف دگر
عاقبت این خاکساری کسوت تن می شود
طغرل از بهر ضیاء پرتو مهر رخش
هر بن مو بر تنم مانند روزن می شود
دامن هر ذره از آئینه خرمن می شود
پرده دیگر به مضراب غمش در کار نیست
از بم و زیر جنون این ناله شیون می شود
نیست امکان تا به عرض آرم حدیث وصف او
بس که از حیرت زبانم همچو سوسن می شود
وصل داری آرزو شو بسمل شوق طلب
مشکلات درس در او حل از تپیدن می شود
حیرت ما گر شود سرگرم عرض مدعا
جوهر آئینه یکسر چین دامن می شود
در حریم وصل او هر لحظه در بزم ادب
آشیان مرغ رنگم از پریدن می شود
پیکر ما نیست محتاجی به تشریف دگر
عاقبت این خاکساری کسوت تن می شود
طغرل از بهر ضیاء پرتو مهر رخش
هر بن مو بر تنم مانند روزن می شود
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۵۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۵۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.