۱۹۷ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۵۸

ای نگاه شفقت آمیزت مرا از جان لذید
هرچه باشد در جهان خوشتر مرا از آن لذیذ

هست در کامم گوارا تلخی زهر غمت
گر چه باشد در مذاق هر گدائی نان لذیذ

من گرفتارم کنون با درد بی درمان تو
شربتی بیمار را کی باشد از درمان لذیذ؟!

جانب ما مستمندان کن خدا را یک نظر
هیچ نبود در جهان نیکوتر از احسان لذیذ!

مردم از فریادت ای رشک بتان کابلی
گوئیا باشد به گوشت ناله افغان لذیذ!

حرفی از لعل تو باشد گوهر قیمتبها
می نباشد هر متاعی کش بود ارزان لذیذ

در سخن طغرل طریق پختگان را پیشه کن
میوه ات گر خام باشد نیست در دندان لذیذ!
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۵۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۵۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.