هوش مصنوعی: این متن شعری است که در آن شاعر از نگاه شفقت‌آمیز معشوق، دردهای عاشقانه، و ارزش احسان و نیکی سخن می‌گوید. او از تلخی‌های عشق به عنوان گواراترین زهر یاد می‌کند و از مستمندان و نیازمندان درخواست توجه و مهربانی دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عرفانی و عاشقانه عمیق است که درک آن ممکن است برای سنین پایین دشوار باشد. همچنین، برخی از اشارات مانند 'زهر غمت' و 'درد بی‌درمان' نیاز به سطحی از بلوغ فکری برای درک صحیح دارد.

شمارهٔ ۱۵۸

ای نگاه شفقت آمیزت مرا از جان لذید
هرچه باشد در جهان خوشتر مرا از آن لذیذ

هست در کامم گوارا تلخی زهر غمت
گر چه باشد در مذاق هر گدائی نان لذیذ

من گرفتارم کنون با درد بی درمان تو
شربتی بیمار را کی باشد از درمان لذیذ؟!

جانب ما مستمندان کن خدا را یک نظر
هیچ نبود در جهان نیکوتر از احسان لذیذ!

مردم از فریادت ای رشک بتان کابلی
گوئیا باشد به گوشت ناله افغان لذیذ!

حرفی از لعل تو باشد گوهر قیمتبها
می نباشد هر متاعی کش بود ارزان لذیذ

در سخن طغرل طریق پختگان را پیشه کن
میوه ات گر خام باشد نیست در دندان لذیذ!
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۵۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۵۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.