هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که در آن شاعر از عشق و زیبایی معشوق سخن می‌گوید و از درد فراق و ناکامی در عشق شکایت می‌کند. همچنین، مضامینی مانند تقدیر، امید، و رنج عشق در آن دیده می‌شود.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و تشبیهات به سطحی از بلوغ فکری نیاز دارند.

شمارهٔ ۱۶۹

تا خیال صورتش شد دیده ام را جلوه گر
چشم نگشایم به سوی نقش و تصویر دگر

بخت واژون را به تخت پادشاهی کی دهم
سایه بال هما گر بخشدم تاجی به سر؟!

چون گهر در کسوت ما نیست جیب و دامنی
غیر عریانی نباشد جامه ای ما را به بر!

کم نگردد گرمی یک روز بازار و شبش
در دل پروانه نبود غیر سودای شرر

دام صید مطلب ما گشت قلاب نفس
نیست در مرغ امید ما هوای بال و پر!

گر چه تفصیل گلستان جمالش می کنم
می نمایم حرف مضمون دهانش مختصر

شد ز دست کفر زلفش کشور دینم خراب
چشم مستش کرد اقلیم دلم زیر و زبر

جلوه و ناز و خرام نخل او دیدم به باغ
نیست در سرو قد او غیر آزادی ثمر!

فال بد باشد اگر چه صحبت عقرب به ماه
کاش ای هم صحبت تان در عقربش بینم قمر!

بس که از بهر سرشکم نیست امکان عبور
بگذری زین آب پرس از مردم چشمم گذر

کم نمی گردد صداع عاشق از صبح امید
می شود افزون ز صندل عاقبت این درد سر

خامه تحریر از چوب صنوبر بایدم
بس که در وصف تو او چون قلم بستم کمر

نیست جز شهد معانی بس که سامان دلم
می برد طبعم گرو از بند بند نیشکر

آفرین طغرل برین یک مصرع بحر سخن
ای خرامت موج گوهر اندکی آهسته تر!
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۴
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۶۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۷۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.