هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی، بیانگر احساسات عمیق شاعر نسبت به معشوق است. شاعر از عشق، انتظار، زیبایی معشوق و تأثیرات آن بر روح و روان خود سخن می‌گوید. تصاویر شاعرانه‌ای مانند آئینه بودن صورت شاعر از تماشای معشوق، زلف‌های پیچیده معشوق که مانند کمند است، و توصیف زیبایی‌های معشوق با استعاره‌های طبیعی مانند سبزه، یاقوت و لعل، از ویژگی‌های بارز این شعر است.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که درک آن به بلوغ فکری و احساسی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۲۰۲

چه امکان است گردد از دلم بیرون تمنایش
که باشد صورتم آئینه سان محو تماشایش

برای انتظار اوست تمهید نفس هر دم
که در آغوش دل از شوق خالی می کند جایش

نگه را سرمه چشم امید حیرت خود کن
اگر داری هوس از سرمه خاک کف پایش

درستی نیست آسان از شکست مشکل زلفش
که عین عقده می باشد کشاد هر معمایش

درین عشرت سرا گر نشئه عمر ابد خواهی
تماشا کن به یاد قد او جوش دو بالایش

نمی دانم چه صیادیست در آئینه چشم او
که ممکن نیست رستن از کمند زلف گیرایش!

قماش حسن او در جلوه عرض ظهور آمد
بود شوری به بازار جهان از جوش سودایش

مرا از جام تقسیم ازل این نشئه ظاهر شد
که می باشد سر عیش ابد در پای مینایش

صفای عارضش از سبزه تر شد زمردگون
خط ریحان یاقوت است بر لعل گهرزایش

بود دشت جنون دیوانه ام از یک قدم لیکن
خیال حلقه آن زلف زنجیریست بر پایش

همین باشد اگر موج تلاطم بحر رحمت را
عرق گل می کند امروز من از شرم فردایش

به خون باید نوشتن طغرل این یک مصرع بیدل
هنوز از خاک مشتاقان حنائی می شود پایش
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۰۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۰۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.