هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و غمگین از عشق نافرجام و رنج‌های عاشق سخن می‌گوید. شاعر از درد فراق و بی‌وفایی معشوق شکایت دارد و از آتش عشق و جفای معشوق می‌نالد. او خود را با مجنون مقایسه می‌کند و از بندهای عشق مانند طوقی بر گردن یاد می‌کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه‌ی پیچیده، درد عشق و مفاهیم شاعرانه‌ای است که ممکن است برای مخاطبان کم‌سن‌وسال نامفهوم یا سنگین باشد. همچنین، برخی اشارات مانند مقایسه با سگان یا تیغ جفا ممکن است نیاز به درک بالاتری از ادبیات داشته باشد.

شمارهٔ ۲۱۳

ای شوخ پریوشان آفاق
بر باده ده شکیب عشاق!

نبود به جهان کسی ز آدم
یک تن که تو را بود نه مشتاق!

بیچاره دلم که جفت غم شد
تا کرده ام ابروی خمت طاق

همدرس بودم به عشق مجنون
او رفت به دشت و من به اسواق

در گردن جان من نهادی
مانند سگان خویش اطواق

روحم به ازل میان ارواح
با عشق تو بسته بود میثاق

شیرازه نمی توان گرفتن
دیوان غم تو را ز اوراق

مشهور وفا و مهر بودی
در بین شکرلبان به اخلاق

بسیار بریدی عاشقان را
با تیغ جفا و ظلم اعناق

از آتش عشقبار طغرل
گردید قرار و صبرم احراق
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۱۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۱۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.