هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه به توصیف عشق و دلدادگی شاعر به معشوق می‌پردازد. شاعر از زیبایی‌های معشوق مانند لب‌های یاقوتی و ابروی کمانی او سخن می‌گوید و بیان می‌کند که تمام وجود عاشق درگیر عشق به معشوق است. شاعر از رنج‌های عشق و فریادهای عاشقانه نیز می‌گوید و در نهایت از معشوق می‌خواهد که به او توجه کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عاشقانه عمیق و استفاده از استعاره‌های پیچیده است که درک آن برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین برخی از عبارات مانند «مسلخ عشق» ممکن است برای کودکان نامناسب باشد.

شمارهٔ ۲۱۴

ای لعل لب تو جان عاشق
ابروی کژت کمان عاشق!

روز و شب و سال و مه نباشد
جز نام تو بر زبان عاشق!

بی خنده لعل تو نخندد
یکبار ز غم دهان عاشق

در مسلخ عشق سر بریدن
باشد مگر امتحان عاشق؟!

بی روی گل تو همچو بلبل
بر چرخ رسد فغان عاشق

هر گه به لبان لبان کشائی
خندد به لبان لبان عاشق!

تو روح روان عاشقانی!
رفتی تو رود روان عاشق!

یکبار ز راه مهربانی
بگذر طرف مکان عاشق

ای شوخ چرا خبر نداری
از طغرل ناتوان عاشق؟!
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۱۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۱۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.