هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه و عرفانی، بیانگر احساسات شاعر نسبت به معشوق است. او از نادیده گرفته شدن خود در میان رقیبان گلایه میکند، اما در عین حال به عشق و توکل خود به معشوق افتخار میکند. شاعر زیباییهای معشوق مانند چشمان سحرآمیز، خندهی شادیبخش و موهای آشفتهاش را توصیف میکند و از درد فراق و حسرت دوری از او مینالد.
رده سنی:
15+
این شعر دارای مفاهیم عاشقانه و عرفانی نسبتاً پیچیده است که درک آن برای کودکان دشوار است. همچنین، استفاده از استعارهها و کنایههای ادبی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات فارسی دارد.
شمارهٔ ۲۲۸
در محفل رقیبان رویت شکفته گل گل
با ما رسید نوبت کار تو شد تغافل
اندر محیط عشقت عمریست ناخدایم
افکنده خویشتن را در کشتی توکل
مژگان کشیده صف صف چشمان سحر سازت
قصد کدام داری با این همه تجمل؟!
شور طرب فزاید از خنده دهانت
وصف تو را نماید مینا به بانگ قل قل
با یاد عارض تو گل جامه را دریده
بی تو به باغ و گلشن در آه و ناله بلبل
داغ است لاله را دل از حسرت جمالت
خون می خورد ز لعلت پیوسته شیشه مل
آشفته روزگارم طغرل به دور زلفت
بادا همیشه ما را تا حشر این تسلسل!
با ما رسید نوبت کار تو شد تغافل
اندر محیط عشقت عمریست ناخدایم
افکنده خویشتن را در کشتی توکل
مژگان کشیده صف صف چشمان سحر سازت
قصد کدام داری با این همه تجمل؟!
شور طرب فزاید از خنده دهانت
وصف تو را نماید مینا به بانگ قل قل
با یاد عارض تو گل جامه را دریده
بی تو به باغ و گلشن در آه و ناله بلبل
داغ است لاله را دل از حسرت جمالت
خون می خورد ز لعلت پیوسته شیشه مل
آشفته روزگارم طغرل به دور زلفت
بادا همیشه ما را تا حشر این تسلسل!
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۲۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۲۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.