هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احساسات عمیق شاعر از خجالت، پریشانی، عشق و حیرت است. او از عشق و تمنای وصال سخن می‌گوید که نام و آبرویش را به باد داده است. همچنین، از رشک و درد دل شکسته خود می‌نالد و به دنبال معنا در اوج دانش است. تصاویر شاعرانه مانند گلاب، سنبل، شمشاد و سنگ سرمه به غنای متن افزوده‌اند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی پیچیده است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب‌تر است. همچنین، استفاده از اصطلاحات و تشبیهات ادبی ممکن است برای خوانندگان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۲۳۵

خجالت مایه ام وضع پریشانیست بنیادم
گلاب خجلت از سنبل کشد تصویر بهزادم

نگاه حیرتم از نقش پای او سبق گیرد
مگر عکس رخ آئینه بود سرمشق استادم!

معمای سر زلفش به جز از شانه نکشاید
ازان در باغ زیر سایه موزون شمشادم

سپند داغ رشکم سوخت از دل سر نزد ناله
تو پنداری به سنگ سرمه خوابیدست فریادم

به سودای خیالش شهره آفاق گردیدم
تمنای وصالش داد نام و ننگ بر بادم!

شکست دل به سنگ یائس پیغامیست جمشیدی
صدای کاسه چینی دهد فغفور را یادم!

ازان گریده ام در اوج دانش طغرل معنی
به قید لفظ نازک بس که شاهین بود صیادم
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۳۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۳۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.