۱۷۷ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۴۶

ندانم از چه استاد ازل کردست تخمیرم
که شد شهپر پرواز عنقا کلک تصویرم!

شبی چون زلف رفتم در خیال محبس رویش
همین افسانه دورست خواب صبح تعبیرم

چه می پرسی به مجنون نسبت رسوائی ما را
توان رمز جنون فهمید از ساز بم و زیرم!

به رنگ بی خودی چون ناله می خواهم روم سویش
خیال حلقه آن زلف شبرنگست زنجیرم

درین وادی غبار جرأتم ز آرام رم دارد
که چون وحشت به زیر سایه مژگان نخچیرم

سمند ناله ای در زیر بار سرمه کی ماند!
به قلاب نفس از راه خاموشی زمینگیرم!

خدنگ فکر من باشد حریف هر نشان طغرل
تو پنداری که از بال رسا آمد پر تیرم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۴۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۴۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.