هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی، با استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های زیبا، به بیان احساسات شاعر نسبت به معشوق می‌پردازد. شاعر از زیبایی‌های معشوق، مانند غنچه، تیر ابرو، سرو قد، زلف هندو، لعل لب و... سخن می‌گوید و از درد فراق و بی‌قراری خود می‌نالد. در نهایت، از معشوق می‌خواهد که خود را معرفی کند و آرامش را به جان شاعر بازگرداند.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عاشقانه و عرفانی عمیق است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۲۸۸

ای غنچه خندان من از بوستان کیستی؟!
وای دشمن ایمان من از دوستان کیستی؟

تیری زده بر جان من مژگان ناوک افکنت
ای ترک تیرانداز من ابرو کمان کیستی؟!

سرو قدت اندر چمن بشکست قدر نارون
ای عرعر طوبی شکن سرو روان کیستی؟!

من طوطی ام شکرشکن هندوستانم زلف تو
با خال هندوی لبت هندوستان کیستی؟!

از لعل میآرد برون گوهر بدخشان لبت
ای صد بدخشان در لبت تو خود ز کان کیستی؟!

نالیدم از شب تا سحر بشنیدی افغان مرا
یک ره نگفتی ای صنم کندر فغان کیستی؟!

جان مرا بی روی تو آرام نبود در بدن
بهر خدا با من بگو آرام جان کیستی؟!

دیریست با فکر رسا صید معانی می کنی
ای طغرل اوج سخن از آشیان کیستی؟!
وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۸۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۸۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.