۱۸۹ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۹۰

آن روز وعده تو سرآمد نیامدی
نخل امید با ثمر آمد نیامدی

در انتظار وعده ات اندر ره بخار
مد نگه ز دیده برآمد نیامدی

گفتی که می روم به سمرقند نزد تو
بالله محل نیشکر آمد نیامدی

بهر نثار مقدمت ای گلشن سخن
جان از تن فسرده برآمد نیامدی

با طغرل از نوید تو عنقا پیام داد
با گوشم از وی این خبر آمد نیامدی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۸۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۹۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.