هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از بی‌اعتنایی به تجملات دنیوی و گرایش به فقر و می‌نوشی سخن می‌گوید. او عشق به می و میکده را برتر از مقام و ثروت می‌داند و از درماندگی و رنج‌های زندگی نیز می‌نالد. در پایان، شاعر به فناپذیری انسان و ارزش لحظات زندگی اشاره می‌کند.
رده سنی: 18+ محتوا شامل مفاهیم عرفانی و اشاره به مصرف شراب است که ممکن است برای مخاطبان زیر 18 سال نامناسب باشد.

شمارهٔ ۱۱ - تتبع امیر خسرو در طور خواجه حافظ

کی به چشم آرم لباس و مسند شاهانه را
من که خواهم دلق فقر و گوشه میخانه را

طایر فرخنده عیش است رام نقل و می
از پی صیدی چنین میریزم آب و دانه را

بهر ما دریا کشان باید که سازد می فروش
از تغارش جام را وز خم می پیمانه را

خویش را کشتم چو می کردی علاجم ای حکیم
هر که را باشد خرد چون می دهد دیوانه را

مستی آرد بوی خاک میکده ای پیر دیر
گویی اندودی به لای باده این کاشانه را

غفلت آرد واعظا در دل مسلسل گفتنت
ساختی گویا ز بهر خواب این افسانه را

یک دمم با یاد نی احباب آید نی رقیب
چون بگنجد آشنا کی ره بود بیگانه را!

کلبه ام صد رخنه از سنگ حوادث کرد چرخ
بر سرم خواهد فکندن گویی این ویرانه را

جان فدایت سازم ای فانی اگر خواهی رساند
وقت جان دادن به سر وقتم دمی جانانه را
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰ - تتبع خواجه حافظ
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲ - تتبع مخدومی جامی
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.