هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از فانی بیانگر احساسات شاعر نسبت به معشوق است. او از عشق و اشتیاق خود می‌گوید، از درد فراق و شادی وصال سخن می‌راند، و در نهایت به این نکته اشاره می‌کند که عشق، او را از غم و شادی‌های دنیوی رهانیده است.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه در این شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و استعاره‌های به‌کار رفته نیاز به دانش ادبی نسبتاً بالایی دارند.

شمارهٔ ۲۸ - مخترع

بعد عمری کافکند گردون بکوی او مرا
سیل اشک شادمانی هی برد زان کو مرا

گاه چشم آید گران در کفه عشقم ز غم
کوه فرهادش اگر یک سو نهی یک سو مرا

رو براهت بسکه سودم هر دو خونین گشت و ریش
وه که سویت آمدن را نیست راه رو مرا

بوی مشکین طره ات تا در دماغ من رسید
گه کند بیحال و گه آرد بحال آن بو مرا

بسکه آن بدخوی تیغ بیدریغم راند ساخت
زین رعایت های مفرط همچو خود بدخو مرا

منکه غرق می شدم ز اقبال پیر میکده
محتسب این دم کجا یابد بجست و جو مرا

فانیا نابودم اندر یار و باشد جای شکر
کز غم و شادی مبرا ساخت عشق او مرا
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۷ - جواب خود گوید
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۹ - تتبع میر سهیلی
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.