۲۱۹ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۹ - تتبع میر سهیلی

دل کز غمت آرام نباشد برم او را
تا چند بکویت برم و آورم او را

زاغی که کند گاه جنون میل نشستن
بر فرق بود طعمه ز زخم سرم او را

خواهم که گرانی برم از کوی تو گر چه
از سایه گران تر نبود پیکرم او را

شد لیلی و مجنون ز میان چون نه پسندم
در عشق من اینرا به صفا دلبرم او را

نبود حد آنم که کنم دعوی پابوس
اینم نه بس ای عشق که خاک درم او را

جسم تو خسم شد بسرا پرده آن گل
ای باده نرانی ز حریم حرم او را

آمد ز پی درد سفالم سگ او لیک
دیوانه کند نگهتی از ساغرم او را

گر شیخ ریایی شمرد دانه تسبیح
من بین که چو فانی به جوی نشمرم او را
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۸ - مخترع
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۰ - تتبع میر
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.