۲۲۵ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳۰ - تتبع میر

وه که در وقت گلم زان گل رخسار جدا
گل جدا آتش من نیز کند خار جدا

از جدایی من و یار ابر ز تأثیر بهار
من جدا گریه کنان ابر جدا یار جدا

چه فراق است که جانان چو جدا گشت ز من
دل ز جان گشت جدا جان ز تن زار جدا

آن پری پیکر ازین خسته جدایی طلبد
همچو جان کو شود از پیکر بیمار جدا

در و دیوار ز هم گشت جدا بسکه زدم
سر جدا بر در آن کوی و به دیوار جدا

ساقیا داروی بیهوشیم افکن در می
که نباید به دلم هوش ز دلدار جدا

فانیا جام فنا نوش درین دیر اگر
بیخودی خواهی ازان دلبر خمار جدا
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۹ - تتبع میر سهیلی
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۱ - تتبع شیخ
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.