هوش مصنوعی: این شعر از طلوع خورشید و انعکاس نور آن در ساغر شراب آغاز می‌شود و با تصاویری از می، ساقی، و بزم شادمانی ادامه می‌یابد. شاعر از زیبایی‌های طبیعت و لذت‌های دنیوی سخن می‌گوید و در نهایت به ستایش سلطان حسین خسرو غازی می‌پردازد. متن پر از استعاره‌های شعری و توصیفات زیبا از نور، شراب، و شادی است.
رده سنی: 16+ این شعر حاوی مضامین عرفانی و استعاره‌های پیچیده‌ای است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، اشاره‌های مکرر به شراب و می‌نوشی ممکن است برای گروه‌های سنی پایین‌تر نامناسب باشد.

شمارهٔ ۳۸ - در طور خواجه

از می طلوع کرد چو در ساغر آفتاب
عکس تو آفتاب دگر شد در آفتاب

بین روی ساقی و می روشن که خلق را
سوزند نوع دیگر از اینها هر آفتاب

شب ز آفتاب روی تو و آفتاب می
بزمم چو روز شد چه کنم دیگر آفتاب؟

خوش عالمی است دیر که طاقش بود سپهر
آنجا به دور لمعه ی می احمر آفتاب

باشد دهان خم ز می روشن ای حکیم
در گنج تیره میکده را انور آفتاب

ز نهار کآفتاب قدح را نهفته دار
تا سایرست بر فلک اخضر آفتاب

از شمع می فروغ شبستان بزم ده
پنهان کند چو در تتق شب سر آفتاب

زان سان که ماه تیره بود آفتاب هست
در بزم شاه تیره ز جام زر آفتاب

سلطان حسین خسرو غازی که بندگانش
سایند از علو مکان سر بر آفتاب

فانی ز درد جام میت باد بهره مند
کز نور رأی فیض رساند بر آفتاب
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۷ - تتبع خواجه سلمان
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۹ - در طور خواجه
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.