هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی، حالات دل‌زدگی و اضطراب عاشق را در برابر معشوق توصیف می‌کند. شاعر از تشبیهات زیبا مانند برق، خورشید، سایه، گلشن و ماهی برای بیان احساسات خود استفاده می‌کند. او از بی‌قراری دل، اضطراب ناشی از فراق، و مستی عشق سخن می‌گوید و در نهایت، از خاک پای اهل معنی به عنوان راهی برای رسیدن به معنا یاد می‌کند.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه‌ی بیشتری نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیهات پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۴۰

دل چو آید از فروغ برق آن عارض به تاب
سوی خورشید آورد رو چون به سایه ز آفتاب

دل چو در گلشن فتاد از کوی او شد مضطرب
بر زمین خشک ز آن سان کوفتد ماهی ز آب

از خیال طره ی وی می تپم در بیخودی
چون کسی کز خواب آشفته جهد هر دم ز خواب

جانب هر کس کنی تعجیل الا سوی من
گر چه باشد عمر را با هر کسی یکسان شتاب

پاره کن دل را که نقش آن عذار آید برون
گل گشاده به بود گر غنچه باشد در نقاب

حلقه های زلفت از عارض همی تابند سر
مثل اهل کفر کز ایمان نمایند اجتناب

قطره خوی بر لبت بیش آردم در دل طرب
مزج آب آری فزون سازد نشاط اندر شراب

ساقی از جام لبالب زایلم کن هوش از آنک
به که هم مست خراب افتم درین دیر خراب

گر همی خواهی که هر دم معنی ای رو آردت
فانیا از خاک پای اهل معنی رو متاب
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۹ - در طور خواجه
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۱ - مخترع
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.