هوش مصنوعی: شاعر در این متن از حالتی مستانه و حیرت‌آور پس از بزم شبانه سخن می‌گوید. او با توصیف صحنه‌های مختلف مانند پراکنده شدن اهل مجلس و خطاب‌های تند و نرمی که از معشوق می‌شنود، احساساتی چون عشق، هجران، و مرگ را بیان می‌کند. در پایان، ساقی به او شراب می‌دهد و او با نوشیدن آن به سوی نیستی می‌شتابد.
رده سنی: 18+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عرفانی و احساسی مانند عشق، هجران، و مرگ است که درک آن‌ها برای مخاطبان جوان‌تر دشوار بوده و ممکن است نیاز به بلوغ فکری داشته باشد. همچنین اشاره به شراب و مستی ممکن است برای گروه‌های سنی پایین‌تر مناسب نباشد.

شمارهٔ ۴۹ - در طور خواجه

ما هم از بزم صبوح آمد برون مست خراب
جلوه گر افتاد و حیران چون ز مشرق آفتاب

رفت اهل انجمن هر سوی چون انجم فرو
چشمشان شد صبحدم چون چشم نرگس مست خواب

او مرا چون دید سرمستانه کرده عربده
کرد با صد قهر لطف آمیز این نوعم خطاب

کای تو از ناقابلی مردود بزم خاص ما
بلکه از بی طالعی افتاده در هجرت عذاب

جای آن دارد که بر فرق تو رانم تیغ قتل
تا که از خونت همه روی زمین گردد خضاب

در چنین صبحی که بود احباب با ما باده نوش
تو شده غایب مگر زین بزم بودت اجتناب

من نهاده با هزاران لرزه عارض بر زمین
بر زبانم صد سخن اما که را حد جواب؟

دید چون وقتم دگرگون گشت و حال از دست رفت
خنده زد وانگه ز ساقی جست یک جام شراب

گفت ای فانی بگیر این می ز دست ما بنوش
چونکه نوشیدم سوی ملک عدم کردم شتاب
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۸ - در طور خواجه
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۰ - تتبع خواجه
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.