هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه و عرفانی از حافظ، بیانگر حالات عشق و مستی، ناپایداری دنیا، و بیاعتباری امور دنیوی است. شاعر از عشق بینهایت خود و زیبایی معشوق سخن میگوید و شراب را نمادی از این عشق میداند. همچنین، او به ناپایداری عمر و فریبندگی دنیا اشاره میکند و میکده را جایگاهی برتر از جهان بیرون میپندارد.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، اشارههای مکرر به شراب و مستی نیازمند سطحی از بلوغ فکری برای درک نمادین آنها است.
شمارهٔ ۵۵ - تتبع خواجه
ز بسکه مستی عشقم ز شرح بیرون است
می است اشک جگرگون مگر که او چون است
شراب را بود آن گونه زان گل رخسار
نه گونه رخ او از شراب گلگون است
کمال عشق من و حسن بی نهایت او
ازان چه خلق تصور کنند بیرون است
صبا سلاسل آن طره را مزن بر هم
که آن مقام دل صد هزار مجنون است
بوعظ شیخ نخواهم ز عشق و باده گذشت
چرا که آن گهی افسانه و گه افسون است
بیار باده که این پنج روزه مهلت عمر
چو بنگری یکی از مکرهای گردون است
درون میکده آشوب می غنیمت دان
که در برون همه آشوب عالم دون است
به چار صفه میخانه شد گدا ساکن
فزون بکوکبه از شاه ربع مسکون است
خلاف امر به لاف فنا کند فانی
طرق بندگی ای دون مگر که ایدون است
می است اشک جگرگون مگر که او چون است
شراب را بود آن گونه زان گل رخسار
نه گونه رخ او از شراب گلگون است
کمال عشق من و حسن بی نهایت او
ازان چه خلق تصور کنند بیرون است
صبا سلاسل آن طره را مزن بر هم
که آن مقام دل صد هزار مجنون است
بوعظ شیخ نخواهم ز عشق و باده گذشت
چرا که آن گهی افسانه و گه افسون است
بیار باده که این پنج روزه مهلت عمر
چو بنگری یکی از مکرهای گردون است
درون میکده آشوب می غنیمت دان
که در برون همه آشوب عالم دون است
به چار صفه میخانه شد گدا ساکن
فزون بکوکبه از شاه ربع مسکون است
خلاف امر به لاف فنا کند فانی
طرق بندگی ای دون مگر که ایدون است
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۴ - تتبع خواجه
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۶ - مخترع
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.