هوش مصنوعی: این شعر از حافظ، به موضوعاتی مانند عشق، رنج، تسلیم در برابر تقدیر، و بی‌اعتباری عقل در برابر عشق می‌پردازد. شاعر از دردهای عاشقان سخن می‌گوید و اشاره می‌کند که در میکده، صلاح و تقوا معنایی ندارد و تنها نوشیدن باده چاره‌کار است. همچنین، او به ناتوانی عقل در شهر عشق و تسلیم شدن در برابر جفای فلک اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن برای نوجوانان کم‌سن‌وسال دشوار است. همچنین، اشاره به مفاهیمی مانند می‌نوشی و تسلیم در برابر درد ممکن است برای گروه‌های سنی پایین‌تر نامناسب باشد.

شمارهٔ ۶۴ - ایضا له

در میکده صلاح و ورع در شماره نیست
آنجا جز آنکه باده بنوشند چاره نیست

حال مآل دردکشان گرچه شد نهان
احوال اهل صومعه هم آشکاره نیست

شد این کنار بحر سرشکم کنار من
وین طرفه تر که آن طرفش را کناره نیست

گر پاره ساخت تیغ جفای فلک دلم
کو دل که از جفای فلک پاره پاره نیست؟!

خواهی چو قلب لشکر عشاق را شکست
هویی بس است حاجت طبل و نقاره نیست

بر خود مخند عقل خرف از برای آنک
در شهر عشق پیر خرد هیچکاره نیست

فانی به یک نظر به تو چشم از حیات دوخت
حاجت به چشم دوختن اندر نظاره نیست
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۳ - تتبع خواجه
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۵ - ایضا له
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.