هوش مصنوعی:
این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که در آن شاعر از درد عشق، رهایی از تعلقات دنیوی، و ستایش می و میخانه سخن میگوید. او از جفای معشوق، آزادی دل، و تسلیم شدن در برابر عشق الهی مینویسد و مفاهیمی مانند فنا در عشق و رستگاری را بیان میکند.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که ممکن است برای مخاطبان کمسنوسال قابل درک نباشد. همچنین، اشاره به می و میخانه ممکن است برای گروههای سنی پایینتر مناسب نباشد.
شمارهٔ ۱۱۵ - مخترع
اگر ز عین جفا چشم او دلم بشکست
چه مردمی متوقع بود ز کافر مست
مرا که مرغ دل از قید دام فارغ بود
به حلقه موی یکی طره شد دگر پا بست
چو نخل قد تو در باغ سینه بنشاندم
به سینه تیر تو چون نخل دیگرم ننشست
خودی فروخته رندان می مغانه خرند
نه خود پرست چو شیخ است رند باده پرست
ز اوج میکده نایم به بام چرخ فرو
که همتم نکند میل سوی منزل پست
ز دست مغبچه می نوش سازم ای زاهد
که هست کوثر و حور این دو در جهان گر هست
به باده هستی خود را بشوی ای فانی
که از هزار بلا رست آنکه از خود رست
چه مردمی متوقع بود ز کافر مست
مرا که مرغ دل از قید دام فارغ بود
به حلقه موی یکی طره شد دگر پا بست
چو نخل قد تو در باغ سینه بنشاندم
به سینه تیر تو چون نخل دیگرم ننشست
خودی فروخته رندان می مغانه خرند
نه خود پرست چو شیخ است رند باده پرست
ز اوج میکده نایم به بام چرخ فرو
که همتم نکند میل سوی منزل پست
ز دست مغبچه می نوش سازم ای زاهد
که هست کوثر و حور این دو در جهان گر هست
به باده هستی خود را بشوی ای فانی
که از هزار بلا رست آنکه از خود رست
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱۴ - تتبع مخدوم در طور خواجه
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱۶ - در طور خواجه
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.