۱۸۷ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۱۶ - در طور خواجه

بیا که پیر مغان جام پر ز صهبا ساخت
ز بهر دردکشان بزم می مهیا ساخت

مرا به مجمع رندان رسید صف نعال
ازانکه مغبچه در رو بروی من جا ساخت

سبوکشان دهم صاف باده قسمت کرد
نه بهر صدرنشینان قدح مصفا ساخت

سبو مکرر و در پیش چند جام و تغار
همه پر از می و عاری ز باده پالا ساخت

ز خیل مغبچگان نیز چند ساقی را
ز بهر خاطر رندان باده پیما ساخت

مغنیان خوش الحان به وقت رقص و سرود
به نقد دین حریفان ز بهر یغما ساخت

چو گشت مغبچه ساقی و دور گردان شد
مرا هنوز قدح نارسیده رسوا ساخت

به بردن دل و دین مجمعی بدین آئین
نیافتم ز کجا پیر دیر پیدا ساخت

ازین شراب کسی کام یافت ای فانی
که رسم خویش فنا ساخت بلکه افنا ساخت
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱۵ - مخترع
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱۷ - در طور خواجه
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.