۲۱۷ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۲۶ - تتبع خواجه

سر وحدت که درو خلوتیان حیرانند
گر ز رندان خرابات بپرسی دانند

دفتر و خرقه ما وجه خماری نه بس است
گر چه بر هر طرف میکده می گردانند

با همه بیخبری درد کشان می عشق
راز گردون ز خط دور قدح میخوانند

بلعجب مغبچگانند که در دیر مغان
نقد هر دین ز پی جرعه می نستانند

عاجزند اهل نظر آنکه به جور از رخ یار
چشم گویند که پوشیم ولی نتوانند

طلب گنج سعادت ز دل آنها کن
که درین دشت ز سیلاب فنا ویرانند

در دلت عشق وز عقلست حدیثت فانی
نیست مانند تو دیوانه عاقل مانند
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۵ - در طور خواجه
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۷ - تتبع خواجه
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.