۲۳۸ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۳۴ - مخترع

آن قلندروش که سویش دل بپاکی میکشد
پاکبازان را بکوی دردناکی میکشد

هر الف کو می کشد بر سینه از مستی و حسن
راستان را دل بسوی سینه چاکی میکشد

زین سبب شادم که شاید تیغ او بر من رسد
چون برش بر هر کس از بی وهم و باکی میکشد

چون طبیب عشق خواند نام بیماران هجر
زین مرض بر نام من خط هلاکی میکشد

هر چه از دورانت آید شکر بهتر ز آنکه چرخ
جمله تیغ ظلم بر دلهای شاکی می کشد

بلای عشق ز مردم گریخت ای فانی
ولیک روی به ویرانه رهی آورد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳۳ - در طور شیخ کمال
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳۵ - تتبع خواجه
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.