هوش مصنوعی:
این متن عرفانی درباره عشق الهی و دردهای معنوی است. شاعر از جذبه عرفانی، درد هجران و تسلیم در برابر عشق الهی سخن میگوید. او عشق را همچون تیغی میداند که جان را میکشد اما این مرگ را مایه شادی میداند. همچنین به ظلم زمانه و تسلیم در برابر بلای عشق اشاره دارد.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عرفانی و استفاده از استعارههای پیچیده مانند 'تیغ عشق' یا 'مرض هجران' برای درک نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد. همچنین برخی مضامین مانند درد معنوی و تسلیم در برابر عشق الهی ممکن است برای خوانندگان جوانتر نامفهوم باشد.
شمارهٔ ۱۳۴ - مخترع
آن قلندروش که سویش دل بپاکی میکشد
پاکبازان را بکوی دردناکی میکشد
هر الف کو می کشد بر سینه از مستی و حسن
راستان را دل بسوی سینه چاکی میکشد
زین سبب شادم که شاید تیغ او بر من رسد
چون برش بر هر کس از بی وهم و باکی میکشد
چون طبیب عشق خواند نام بیماران هجر
زین مرض بر نام من خط هلاکی میکشد
هر چه از دورانت آید شکر بهتر ز آنکه چرخ
جمله تیغ ظلم بر دلهای شاکی می کشد
بلای عشق ز مردم گریخت ای فانی
ولیک روی به ویرانه رهی آورد
پاکبازان را بکوی دردناکی میکشد
هر الف کو می کشد بر سینه از مستی و حسن
راستان را دل بسوی سینه چاکی میکشد
زین سبب شادم که شاید تیغ او بر من رسد
چون برش بر هر کس از بی وهم و باکی میکشد
چون طبیب عشق خواند نام بیماران هجر
زین مرض بر نام من خط هلاکی میکشد
هر چه از دورانت آید شکر بهتر ز آنکه چرخ
جمله تیغ ظلم بر دلهای شاکی می کشد
بلای عشق ز مردم گریخت ای فانی
ولیک روی به ویرانه رهی آورد
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳۳ - در طور شیخ کمال
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳۵ - تتبع خواجه
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.