۲۱۸ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۳۵ - تتبع خواجه

آن بیوفا چه شد که نظر سوی ما کند
وعده کند وفا و به وعده وفا کند

آنکاو ز جور مغبچگان در شکایت است
باید به پیر دیر مغان التجا کند

شوخی که التفات به سوی شهان نکرد
با من که مست و رند و گدایم کجا کند

ساقی که بعد عمری اگر داردم شراب
من ناگرفته جام وی از کف رها کند

هر چ آیدت به پیش چو بی اختیار تست
درویش با که شکوه ز چون و چرا کند

عشاق را ز بهر دل خویش رحم کرد
شاید بدین غریب ز بهر خدا کند

می ده که جرم ما به دو صد زاری و نیاز
زان زهد که به شیخ به عجب و ریا کند

روحم بکوی دوست شد و نیستش علاج
مرغی که سوی گلشن اصلی هوا کند

فانی که خواست ملک بقا فتح گرددش
نبود عجب که میل به دشت فنا کند
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳۴ - مخترع
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳۶ - مخترع
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.