هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه و عرفانی از درد عشق، جدایی و جنون عاشقی سخن میگوید. شاعر از دلباختگی، فداکاری و رنجهای عشق میگوید و به مسائل دینی و عرفانی نیز اشاره میکند.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات دینی و فلسفی نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.
شمارهٔ ۱۳۸ - تتبع خواجه سلمان
هر که را دل مبتلای چون تو جانانی بود
هم فدا سازد گرش هر مو بتن جانی بود
چون خیال آرم کشیدن آن تن نازک ببر
منکه هر سو کرده سر از سینه پیکانی بود
ای مسلمانان چه خوانیدم به مسجد چون به دیر
رخنه در دینم فکنده نا مسلمانی بود
کی من مجنون توانم دید روی آن پری
کش بدیدن عقل کل مدهوش حیرانی بود
اشک خون پیدا برویم راند وان کاندر دلش
از فراق لاله رویی داغ پنهانی بود
زو جدا گشتم ندانستم که از بی طاقتی
آه و اشکم در غمش هر لحظه طوفانی بود
منع فانی کرد ناصح از جنون و عاشقی
کی بود باور که او این نوع نادانی بود
هم فدا سازد گرش هر مو بتن جانی بود
چون خیال آرم کشیدن آن تن نازک ببر
منکه هر سو کرده سر از سینه پیکانی بود
ای مسلمانان چه خوانیدم به مسجد چون به دیر
رخنه در دینم فکنده نا مسلمانی بود
کی من مجنون توانم دید روی آن پری
کش بدیدن عقل کل مدهوش حیرانی بود
اشک خون پیدا برویم راند وان کاندر دلش
از فراق لاله رویی داغ پنهانی بود
زو جدا گشتم ندانستم که از بی طاقتی
آه و اشکم در غمش هر لحظه طوفانی بود
منع فانی کرد ناصح از جنون و عاشقی
کی بود باور که او این نوع نادانی بود
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۲
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳۷ - تتبع خواجه
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳۹ - تتبع خواجه
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.