هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از ناامیدی و رنج خود در زندگی میگوید. او احساس میکند که بخت جوانی به او روی خوش نشان نمیدهد و حتی پیر مغان نیز جامی به او نمیدهد. در جستجوی آرامش و درمان دردهایش، تنها شرابخانه را مییابد. او از هجران و غصههایی میگوید که راه فغان و گریه را بر او بستهاند. همچنین، از بیعدالتی چرخ فلک شکایت میکند که حتی قطرهای آب به لبش نمیرساند. در نهایت، شاعر احساس میکند که هیچ بهرهای از نعمتهای دنیا ندارد.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن برای مخاطبان جوانتر دشوار است. همچنین، اشاره به مفاهیمی مانند شراب و ناامیدی ممکن است برای سنین پایین مناسب نباشد.
شمارهٔ ۱۳۹ - تتبع خواجه
دوران نشان ز بخت جوانم نمیدهد
جامی ز دست پیر مغانم نمیدهد
از هر که نوشداروی جان میکنم طلب
جز از شرابخانه نشانم نمیدهد
در هجر او که گریه شده در گلو گره
فریاد ازو که راه فغانم نمیدهد
عمرم سبک خرام شدست ای حریف از آنک
ساقی دور رطل گرانم نمیدهد
دار الامان میکده می بایدم که چرخ
جای دگر ز غصه امانم نمیدهد
یکقطره آب را به لبم چرخ تار چشم
صد قطره خون دل بچکانم نمیدهد
فانی ز کام و عیش که گردون دهد به خلق
هیچم چو می نیاید از آنم نمیدهد
جامی ز دست پیر مغانم نمیدهد
از هر که نوشداروی جان میکنم طلب
جز از شرابخانه نشانم نمیدهد
در هجر او که گریه شده در گلو گره
فریاد ازو که راه فغانم نمیدهد
عمرم سبک خرام شدست ای حریف از آنک
ساقی دور رطل گرانم نمیدهد
دار الامان میکده می بایدم که چرخ
جای دگر ز غصه امانم نمیدهد
یکقطره آب را به لبم چرخ تار چشم
صد قطره خون دل بچکانم نمیدهد
فانی ز کام و عیش که گردون دهد به خلق
هیچم چو می نیاید از آنم نمیدهد
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳۸ - تتبع خواجه سلمان
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۴۰ - تتبع خواجه
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.