هوش مصنوعی: این شعر بیانگر درد و رنج شاعر از ظلم و ستمی است که بر او وارد شده است. او از تیغ ظلم، طوفان اشک، سنگباران فلک و بیداد سخن می‌گوید و احساس می‌کند که تمامی این مصائب ابتدا به او رسیده‌اند. شاعر همچنین از ملالت‌های ناشی از گفت‌وگوی مردم و تأثیر آن بر خود و دیگران می‌نالد. در نهایت، او به ضعف خود در برابر هجران و تیغ بی‌باک اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ این شعر حاوی مضامین عمیق عاشقانه و رنج‌های عاطفی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد.

شمارهٔ ۱۴۴ - تتبع مخدوم

باز تیغ ظلم بر کف تندخوی من رسید
ریخت هر سویی دو صد خون تا به سوی من رسید

هر چه از طوفان اشک من رسید اندر غمش
بر همه روی زمین اول به روی من رسید

سنگباران فلک صد جا سرم را هم شکست
سنگ بیدادش نه تنها بر سبوی من رسید

گر چه من دیدم ملالتها ز گفت و گوی خلق
خلق را هم بس ملال از گفت و گوی من رسید

اینکه بر هر تار موی من زدی تیغ ظلم
آن همه بر پیکر چون تار موی من رسید

حکم کشتن هر کرا فرمود آن سلطان حسن
شحنه عشق از برای جست و جوی من رسید

فانیا در ضعف هجران تیغ آن بیباک بود
قطره آبی که ناگه بر گلوی من رسید
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۴۳ - تتبع مولانا صاحب بلخی
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۴۵ - تتبع خواجه
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.