۲۲۶ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۵۴ - تتبع خواجه

هر که در دیر مغان جام شرابی دارد
رسدش گر به فلک ناز و عتابی دارد

آنکه در میکده بگرفت به کف رطل گران
چرخ بر روی میش حکم حبابی دارد

روضه و حور به کوثر چه کند یاد آنک او
شاهد و منزل امن و می نابی دارد

در گدایان خرابات نیامد به حساب
هر که از سلطنت دهر حسابی دارد

آتش روی عرقناک تو چون چشمه مهم
باز در حسن عجب آبی و تابی دارد

صوت بلبل ز چه معنی نبود فیض رسان
که ز اوراق گل تازه کتابی دارد

کشور حسن وی آباد ز آسیب زوال
کز وفا پرسه احوال خرابی دارد

می و معشوق رسان یاربش از لطف بآن
کز خمار اندوه و از هجر عذابی دارد

فانی از چرخ و نجوم از چه بنالد که به دهر
شاه خورشیدوش عرش جنابی دارد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۵۳ - تتبع خواجه
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۵۵ - تتبع خواجه
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.