۱۹۶ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۷۰ - در طور شیخ

کس نخل ناز چون قدت ای سیمبر ندید
چون لعل می پرست تو گلبرگ تر ندید

جان از لب تو راند سخن لیک ازان دهن
ظاهر نکرد هیچ تکلم مگر ندید

با حسن و دلبری چو تو فرزند نازنین
مادر به مهد ناز ترا و پدر ندید

بس کن خدای را تو مؤذن فغان خویش
کس شام نامرادی ما را سحر ندید

ور حسن حالتیست کزان نطق عاجز است
کانرا بغیر مردم صاحب نظر ندید

ساقی خمار می کشد جام می بیار
چون کس خلاص بی می ازین درد سر ندید

فانی طریق رندی ما را مدار عیب
زاهد که کس بما به جز این خود هنر ندید
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۶۹ - تتبع میر در طور خواجه
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۷۱ - مخترع
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.