هوش مصنوعی:
این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که در آن شاعر از عشق و آتش درون خود سخن میگوید. او از درد عشق، مستی، و جنون ناشی از آن یاد میکند و به مفاهیمی مانند ساقی، می، و دیر مغان اشاره دارد. شاعر از رندی و خوشیهای زندگی نیز سخن میگوید و به تأثیر عشق بر جان خود اشاره میکند.
رده سنی:
16+
متن شامل مفاهیم عرفانی و شاعرانهای است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر پیچیده باشد. همچنین، اشارههایی به شراب و مستی دارد که برای گروه سنی پایینتر مناسب نیست.
شمارهٔ ۱۷۲ - در طور میر
مه آتش پرستم آتش اندر جان غمکش زد
در آتشگاه رسوایی به خان و مانم آتش زد
عجب نبود اگر غش کرده تا محشر فتد آنکاو
ز دست ساقی مهوش دو جام صاف بیغش زد
گر از دور جنون شد روزگارم تیره نبود عیب
که این آتش به من سودای آن شوخ پریوش زد
چو مرکب تاخت آن چابک سوار شوخ در میدان
به خلق دهر آتش از شرار نعل ابرش زد
دهد آب میش تسکین و لطف خنده ساغر
اسیری را که دوران شعله در جان مشوش زد
خوش آن رندی که در دیر مغان گر ساغر گردون
ز دست مغبچه در دست او افتاد یک کش زد
خوشی آن یافت ای فانی که دوران هر می ناخوش
که دادش او به فال فرخ و اندیشه خوش زد
در آتشگاه رسوایی به خان و مانم آتش زد
عجب نبود اگر غش کرده تا محشر فتد آنکاو
ز دست ساقی مهوش دو جام صاف بیغش زد
گر از دور جنون شد روزگارم تیره نبود عیب
که این آتش به من سودای آن شوخ پریوش زد
چو مرکب تاخت آن چابک سوار شوخ در میدان
به خلق دهر آتش از شرار نعل ابرش زد
دهد آب میش تسکین و لطف خنده ساغر
اسیری را که دوران شعله در جان مشوش زد
خوش آن رندی که در دیر مغان گر ساغر گردون
ز دست مغبچه در دست او افتاد یک کش زد
خوشی آن یافت ای فانی که دوران هر می ناخوش
که دادش او به فال فرخ و اندیشه خوش زد
وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۷۱ - مخترع
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۷۳ - تتبع میر خسرو
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.